صلاح کار کجا و من خراب کجا

ساخت وبلاگ
بیوگرافی نادر گلچین استاد گلچین خواننده و ترانه یرای قدیمی ایران در خطه سرسبز رشت به دنیا آمده و متولد ۱۳۱۵ می باسد.خواننده آواز سال ۱۳۱۵ در رشت به دنیا آمد. تحصیلات و سابقه موسیقایی نادر گلچین وی به صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 6:57

تعذیه خوب برای داشت قلب سالم با رژیم غذایی افزایش بیماری قلب ناشی از تغییرات در رژیم غذایی، فعالیت بدنی و مصرف دخانیات بوده که به دلیل تغییر در شیوه زندگی ناشی از شهرنشینی و صنعتی شدن پدید آمده است.   صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 55 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 6:57

ای بروییده به ناخواست به مانند گیا چون تو را نیست نمک خواه برو خواه بیا هر که را نیست نمک گر چه نماید خدمت خدمت او به حقیقت همه زرقست و ریا برو ای غصه دمی زحمت خود کوته کن باده عشق بیا زود که جانت بزیا + نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۵ساعت 9:45  توسط tina  |  صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 53 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 11:07

کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را ای مسیح از پی پرسیدن رنجور بیا دست خود بر سر رنجور بنه که چونی از گناهش بمیندیش و به کین دست مخا آنک خورشید بلا بر سر او تیغ زدست گستران بر سر او سایه احسان و رضا این مقصر به دو صد رنج سزاوار شدست لیک زان لطف به جز عفو و کرم نیست سزا آن دل صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 11:07

چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا صنمی که بر جمالش دو جهان نثار بادا ز بگاه میر خوبان به شکار می‌خرامد که به تیر غمزه او دل ما شکار بادا به دو چشم من ز چشمش چه پیام‌هاست هر دم که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا در زاهدی شکستم به دعا نمود نفرین که برو که روزگارت همه بی‌قرار صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 57 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 11:07

اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا بستان ز من شرابی که قیامتست حقا چه تفرج و تماشا که رسد ز جام اول دومش نعوذبالله چه کنم صفت سوم را غم و مصلحت نماند همه را فرود راند پس از آن خدای داند که کجا کشد تماشا تو اسیر بو و رنگی به مثال نقش سنگی بجهی چو آب چشمه ز درون سنگ خارا ب صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 11:07

چو مرا به سوی زندان بکشید تن ز بالا ز مقربان حضرت بشدم غریب و تنها به میان حبس ناگه قمری مرا قرین شد که فکند در دماغم هوسش هزار سودا همه کس خلاص جوید ز بلا و حبس من نی چه روم چه روی آرم به برون و یار این جا که به غیر کنج زندان نرسم به خلوت او که نشد به غیر آتش دل انگبین مصفا صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 11:07

بروید ای حریفان بکشید یار ما را به من آورید آخر صنم گریزپا را به ترانه‌های شیرین به بهانه‌های زرین بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را دم سخت گرم دارد که به جادوی و افسون بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 11:07

روزی انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.چون روزی چند بر این حال بود،کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند. آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان.بدو گفتند:در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم! گفت:معجونی ساخته ام از شش جزئ و به کار صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 11:07

.آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟ آهنگر سر به زیر اورد و گفت وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس صلاح کار کجا و من خراب کجا...ادامه مطلب
ما را در سایت صلاح کار کجا و من خراب کجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tina90 بازدید : 37 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 11:07